شهیدی که بر خاک میخفت
سرانگشت در خون خود میزد و مینوشت
دو سه حرف بر سنگ:
"به امید پیروزی واقعی
نه در جنگ،
که بر جنگ".
-قیصر امین پور-
شهیدی که بر خاک میخفت
سرانگشت در خون خود میزد و مینوشت
دو سه حرف بر سنگ:
"به امید پیروزی واقعی
نه در جنگ،
که بر جنگ".
-قیصر امین پور-
' که در هوای تو یک دم شکیب نیست...'
دلم برایت یک ذره است
کی میشود که
ساعت وقارش را
با بیقراری من عوض کند؟
عقربه های تنبل
آیا پیش از من
به کسی که معشوق را در کنار دارد
قول همراهی داده اید؟
در آسمان آخر شهریور
حتا ستاره ای هم نگران من نیست
به اتاقم برمیگردم و
شب را دور سرم میچرخانم و
به دیوار میکوبم.
-کدکنی،
منزوی-
تو از حدس من از تو زیباتر بودی
وقتی در را باز کردی و آمدی نشستی روی صندلی
حدس من از تو هنوز پشت در بود.
تو آن روز چیزی نگفتی
هنوز هم نگفته ای،
اما حدس میزنم
من از حدس تو از من دیوانه تر بودم!
- هوشنگ ملکی -