Saturday, July 30, 2011



دلت را به نخل بیاویز
در حجله آفتاب،
فردای تو شیرین است...  
:-)


8 مرداد ماه 90

Friday, July 29, 2011



رب اشرح لی صدری، و یسر لی امری، و احلل عقدة من لسانی؛ یفقهوا قولی.

گفته اند: از بزرگمهر پارسی پرسیدند چه چیز گفتار تاریک مرد را روشن می سازد. گفت: خرد. گفتند اگر نباشد. گفت: مال. گفتند اگر نباشد. گفت: برادران که بشکافند و روشن سازند. گفتند اگر نباشد. گفت: خاموش بماند. گفتند اگر نتوانست خاموش بماند. گفت: مرگ.
ادب و ادبیات- دکتر حسینقلی کاتبی

7 مرداد ماه 90

Thursday, July 28, 2011


دَع التَکاسُل تَغنَم فَقَد جَری مثلُ       که زاد رهروان چستی است و چالاکی



                     Catharsis or Katharsis is a Greek word meaning "emotional cleansing". It describes an extreme change in emotion, occurring as the result of experiecing strong feelings (such as sorrow, fear, pity, or even laughter). It has been described as a "purification" or a "purging" of such emotions.
The term Catharsis has also been adopted by modern psychotherapy, particularly Freudian psychoanalysis, to describe the act of expressing, or more accurately, experiencing the deep emotions often associated with events in the individual's past which had originally been repressed or ignored, and had never been adequately addressed or experienced.

6 مرداد ماه 90



Monday, July 25, 2011

عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی // عشق داند که در این دایره سرگردانند

تو در حال رفتنی
من خودم را به آن راه زده‌ام
مقصد کجاست رفیق؟
منزل کدام است؟
کجای این تقدیرِ بی‌قدر را
جایی برای ماست؟

جاده از انتظار، طولانی‌تر است
و سفر قوی‌ترست
از رویای ما.
بی‌تابم
تنها و بی‌تحمل.
کمی نگرانِ خانه‌ام
نگران ِ خاطره‌هایم
کمی نگران ِ اینکه
آخرین دلخوشی‌ام را با خود برده باشی...

(شاعرش نمی دونم کیه)

3 مرداد ماه 90

Friday, July 22, 2011

خویشتن داریِ منِ بی خویشتن و بی خویشتن داری...



«و بشر الصابرین الذین اذ اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون؛ اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمة، و اولئک هم المهتدون»
.
.
.
.
بنشینم و صبر پیش گیرم //  دنباله ی کار خویش گیرم

31 تیرماه 90