Tuesday, November 18, 2014

۲۷.آبان.۹۳

یک. همدلی پدیده بنیادین عشق است. اعتماد و اطمینان و دیگر جنبه های ارتباط خوب (راپورت)، اثربخشی همدلی را افزایش می دهند. در هنر اگر موضوعی بخواهد از جنبه زیبایی شناختی تجربه شود فرد باید از پاره ای جهات با آن همسان سازی کند. فردی که به موضوعی هنری می نگرد با موضوع یکی می شود. خود را با موضوع همسان می سازد و بدین شکل از خود رها می شود. یکی شدن با دیگر اشیا و افراد، درکی از آن ها ارائه می دهد که بسیار خصوصی تر و پرمعناتر از تحلیل های علمی یا مشاهده صرف است. برای دانستن معنای زیبایی یا عشق یا هر ارزش این چنینی در زندگی، باید اجازه یکی شدن با آن ها را به خود بدهیم؛ بدین ترتیب و با 'تجربه کردن'، آن ها را بر اساس یک حس قلبی و درونی تشخیص خواهیم داد. این حماقت محض است که فکر کنیم فرد مقابل ما می تواند از طریق یک سری تحلیل ها و فرمول بندی ها شناخته شود. درک طرف مقابل تنها با یکی شدن با او حاصل می شود. بعبارت دیگر، شناخت دیگری بی آنکه عاشق (در معنای وسیع آن) او باشیم، غیرممکن است. این گفته بدان معنا ست که هر دو فرد به وسیله همسان سازی ای که عشق فراهم می آورد، تغییر خواهند کرد. بنابر این، عشق بزرگ ترین نیروی در دسترس برای تحت تاثیر دادن و تغییر شکل دادن است.

دو. همدلی بدون دل هرگز امکان پذیر نیست؛ زیرا دل راه خروجی است از درون خویشتن. اما اگر قرار است به چنان درکی از آن دیگری دست یابیم که مبدل به خود او شویم، باید فاصله ای را رعایت کنیم که سبب حل شدنمان در یکدیگر نشود.

-یک. خلاصه ای از گفته های رولو می (از کتاب هنر مشاوره)
دو. کریستین بوبن (کتاب سی اثر) -

پ.ن. خلاصه کتاب می نویسم تا فکر نکنم.

Wednesday, November 05, 2014

۱۴.آبان.۹۳

دعاگوی غریبان جهانم
و ادعو بالتواتر و التوالی

هر سال این شب این بیت به طرز عجیبی توی ذهنم می پیچد؛ و دعا میکنم. امسال که نماز شام غریبان هم چو گریه آغازیدم. هعی.