Thursday, September 15, 2011



قلّ و دلّ
همین جوری وقت-پر-کنی تا نسیم برگردد. منزل نسیم می باشم. بله.
دیشب با مانتوی باز-دکمه (!)، و روسری پیچیده به دور سر، و گردن افلیج و باندپیچ شده از ماشین پیاده شدم، بدون بستن درب اتول جان لخ لخ وارد داروخانه گردیدم:
- سلام
- اسنترا لطفا.
- نسخه لطفا!!
- :|
- خودتون مصرف می کنین؟... آها بله... چند ورق؟
- یکی.
- خدافظ...
دکتر اصولا باید باهوش باشد! بله. با سپاس

24. شهریور. 90