Friday, June 20, 2014

۳۰. خرداد. ۹۳

فاخلع نعلیک

"همه نقشه ها را بینداز دور. آن ها را از کتاب هایت پاره کن. از دلت پاره کن. وگرنه دلت را می شکنند. شک نداشته باش. همه کره های جغرافی را از پشت بام پرت کن پایین تا چیزی غیر از تکه های پلاستیکی از آن ها باقی نماند. همه اطلس ها را بسوزان. به هر حال هم از آن ها سر در نمی آوری. ناراحت کننده اند، مثل افسانه های قبیله ای دیگر. آن خط ها دیگر معنایی ندارند و کوهی نمی سازند. به سرزمینی آمده ای که هیچ کس به پشت سرش نگاه نمی کند. یادت باشد، به پشت سر نگاه نکن. از پنجره به بیرون نگاه نکن. مبادا سرت را برگردانی! ممکن است سرت گیج برود. ممکن است بیفتی زمین. همه نقشه هایت را بینداز دور. آن ها را بسوزان."

هیچ چیز زندگی صددرصد درست از کار درنمی آید. ولی این آن چیزی است که خوشحالم می کند: ممکن است هنوز چند نقطه پرت در این دنیا باشد -شاید در اعماق مغولستان- که در آنجا بتوانی درست همانطور که توقع داشته ای زندگی کنی، درست همانطور که قرار بوده. من اینطور زندگی نکرده ام، هیچ کدام از آدم های اطرافم هم نکرده اند. با این همه من از فهمیدن این موضوع که چنین چیزی هنوز قابل تصور است، به هیجان می آیم.

-نقشه هایت را بسوزان/ رابین جویلف/ ترجمه مژده دقیقی-

Tuesday, June 10, 2014

۲۰. خرداد. ۹۳

'نام تو نام نامداران است'

ما
در اصل احتمال بسر می بریم
در عصر شک و شاید
در عصر پیش بینی وضع هوا
از هر طرف که باد بیاید
در عصر قاطعیت تردید
عصر جدید
عصری که هیچ اصلی
جز احتمال، یقینی نیست.

اما من
بی نام تو
حتی
یک لحظه احتمال ندارم؛

چشمان تو
علم الیقین من
قطعیت نگاه تو
دین من است.

من از تو ناگزیرم
من
بی نام ناگزیر تو می میرم...

-قیصر امین پور-

پ.ن. در روزهای طوفانی تهران خواندمش. الان نوشتمش.

۸.خرداد.۹۳

دنیا پر از رنج است،
با این حال اما،
درختان گیلاس شکوفه می دهند.

-ایسا-