Wednesday, January 01, 2014

۱۱. دی. ۹۲


گزل! صحرای من بی تو چقدر خالی است.
گزل، گندم های من بی تو هیچ وقت زرد نمی شود.
گزل، آسمان من بی تو چقدر بی ستاره است.

گزل! بزهای من بی تو به صحرا نمی روند.
گزل، دست های من بی تو، قازیاقی ها را از خاک جدا نمی کنند.
گزل، تار من بی تو صدای خوشی ندارد.

گزل! هیچ کس برای چادر من قالیچه نمی بافد.
گزل، هیچ کس اسب مرا به آخور نمی برد.
گزل، هیچ کس به سلام من پاسخ نمی گوید.

گزل! من برای تو از شهر گوشواره آورده ام.
گزل، من برای تو یک اسب سفید خریده ام.
گزل، من برای تو سیم های تارم را عوض کرده ام.

گزل! مادرم برای تو گردن بند طلا می آورد.
گزل، عموهای من برای تو پنج تا بز سفید می آورند.
گزل، برادرزاده های من روی زانوهای تو می نشینند.

گزل... تنها... گزل... تنها...


-باد بادآورده ها را نمی برد/ نادر ابراهیمی-

No comments:

Post a Comment