Thursday, October 24, 2013

۲. آبان. ۹۲


پاییز باشد. زود شب بشود. درس داشته باشی و کرور کرور مشق ننوشته. کتاب هات را روی فرش قرمز ایرانی دورت پخش کنی. بنشینی وسطشان نارنگی بخوری. نارنگی سبز. بوش بپیچد توی فضا. وسوسه شوی پوستش را پرت کنی توی آتش کوچک شومینه. دفترت را باز کنی، وسط جزوه بخوانی 'شاه توت دارد/ تمام فصل های سال/ بوته ی لبخندت'. و لبخند بزنی. و بجای درس خواندن شعر بخوانی و شعر بخوانی...


No comments:

Post a Comment